محمد عنبرسوز | شهرآرانیوز - سریالهای شبکه نمایش خانگی، پس از پایان فصل اول «قورباغه»، از منظر کمی پرتعداد و از نظر کیفیت متوسط بودند. در این دوران و با توجه به تعطیلی سینماها، مردم به یک سریال درجه یک و جذاب نیاز داشتند و از یک ماه پیش، این «زخم کاری» بود که در قامت پرچمدار سریالهای خانگی در نیمه اول سال ۱۴۰۰ ظاهر شد تا مخاطبان این رسانه همچنان امیدوار بمانند. این سریال اقتباسی از رمان «بیستزخم کاری» به قلم محمود حسینی زاد است که پس از نمایش «زخم کاری» در بازار کتاب مورد اقبال قرار گرفت.
همهچیز درباره سریال «زخم کاری» مهدویان | منبع اقتباس، داستان، شخصیتها و حواشی
محمدحسین مهدویان که یکی از استعدادهای مهم دهه اخیر سینمای ایران است، در یک سال گذشته نشان داده که سر پرسودایی دارد و هر بار آماده یک تجربه تازه است. مهدویان که کار خود را به عنوان یک مستندساز آغاز کرد و در نخستین اثرش «ایستاده در غبار» با انتخاب شیوه داکیودرام (مستند و درام)، توانست نظر مثبت مردم و منتقدان را به خود جلب کند، در یک سال اخیر از الگوهای مشخصی که برای خودش تعریف کرده بود، فاصله گرفته.
او سال گذشته با فیلم طنز «شیشلیک» در جشنواره فیلم فجر حاضر بود و این فیلم، چه از نظر انتخاب ژانر و چه از منظر موضع گیری محتوایی فیلم ساز، نشان داد مهدویان هنوز قلههای فتح نکرده زیادی در ذهن دارد. مهدویان در گام بعدی خود صرفا به تغییر ژانر بسنده نکرد و تصمیم گرفت مدیوم تازهای را هم امتحان کند. با همین رویکرد، به رقابت داغ شبکه نمایش خانگی پا گذاشت و با ساختن سریال «زخم کاری» خطر بزرگی را به جان خرید.
کارگردان سریال «زخم کاری» هنوز نتوانسته به طور کامل از آن امضاهای شخصی خودش در آثار قبلی فاصله بگیرد و در همین چهار قسمت منتشر شده از سریال، بارها شیوه تصویربرداری را به گونه مورد علاقه اش نزدیک کرده. این در حالی است که تلاش فیلم ساز برای ارائه یک سبک تازه از کارگردانی، با تکلف و ظرافتهای کمتری که بیشتر به مدیوم شبکه نمایش خانگی میآید، قابل احترام است. نحوه قرارگیری دوربین و چینش دقیق و فکر شده عناصر مختلف صحنه باعث شده تا «زخم کاری» سریالی خوش ساخت از آب دربیاید و تسلط زیاد کارگردان به میزانسن و دکوپاژ، تجربه تماشای این مجموعه برای مخاطب را در حد استانداردهای سینما جلوه میدهد.
«زخم کاری» یک سریال درام است که به نظر میرسد با مختصات ژانر مهجور نوآر تولید شده است. مواردی همچون فیلمبرداری غالب سکانسها در شب، نماهای بسته که در خدمت فضاسازی سرد هستند، ترکیب رنگهای سیاه و قرمز، درون مایه عشق و جنایت و بارانهای تند شبانه از مهمترین عناصر فیلمهای نوآر هستند که در «زخم کاری» وجود دارند. با این حال، نویسندگان سریال توانسته اند با طراحی یک قصه ملتهب، ریتم مناسبی به قصه اضافه کنند تا تماشای این اثر برای مخاطب جذابیت داشته باشد.
فراموش نمیکنیم که محصول ارائه شده از سوی عوامل سریال «زخم کاری» دقیقا و گام به گام تابع قواعد ژانری مربوط به گونه نوآر نیست، ولی این شیوه طراحی اجرا، نقطه ضعف سریال هم به حساب نمیآید؛ زیرا تبعیت کامل از شاخصههای این سینما میتوانست «زخم کاری» را به اثری که صرفا ارزش سینمایی دارد و مخاطب چندان با آن ارتباط نمیگیرد، تبدیل کند. روشن است که این سیاق فیلم سازی با سیاستهای تولید سریال در شبکه نمایش خانگی ایران سازگاری ندارد و در واقع سازندگان این مجموعه، ناگزیر از تعدیل نگاه فرمی خود بوده اند.
کارگردان سریال «زخم کاری» که تغییرات زیادی در سبک کاری خود ایجاد کرده، در مورد تغییر دادن تیم بازیگرانش کمی محتاطتر ظاهر شده و با بنا نهادن اسکلت سریال، به کمک بازیگرانی که تجربه همکاری با آنها را داشته، چهرههای تازهای را هم به تیم بازیگری خود اضافه کرده است. در میان هنرپیشههایی که برای نخستین بار در «زخم کاری» جلوی دوربین محمدحسین مهدویان رفته اند، برخی انتخابها جاافتاده و موفق لقب میگیرند و برخی ضعیف و ناامیدکننده. از بازیگرانی که قبلا با مهدویان کار کرده اند، مهدی زمین پرداز نقشی شبیه به بازی خودش در «لاتاری» را تکرار میکند، اما امیرحسین هاشمی که نقش محمدحسین شادکام را در «رد خون» ایفا میکرد و در «درخت گردو» هم حضور داشت، با رشدی چشمگیر، به خوبی از پس نقش کریم در «زخم کاری» برآمده است که سکانس دعوایش در مدرسه نمونه جذابی از کیفیت این اجراست.
سیاوش طهمورث، با نقش کوتاه حاج عمو در «زخم کاری» کارنامه خود را احیا کرده و نشان داد که در صورت هدایت مناسب و نگارش دقیق متن، میتواند تجربه چند دهه بازیگری اش را به خوبی در خدمت اثر درآورد. سعید چنگیزیان اما، با وجود سابقه درخشانش در تئاتر و نقش اصلی و پرظرفیتی که در اختیارش قرار گرفته، نتوانسته در حد و اندازههای مورد انتظار ظاهر شود. به طور مشخص، سکانس فریاد کشیدنهای این بازیگر در قسمت چهارم، ناامید کننده بود.
هانیه توسلی که از ابتدای قسمت سوم وارد مجموعه شده، هنوز در موقعیت مناسبی برای محک خوردن قرار نگرفته، اما از منظر حسی اجرای استانداردی ارائه میکند. در مقابل اما، انتخاب عباس جمشیدی فر برای نقش وکیل، یک اشتباه بزرگ از سوی مهدویان است که با قوارههای سریال ناسازگار مینماید.
مهمترین نقطه قوت سریال «زخم کاری» دو ستاره مرکزی این مجموعه هستند که درام را مدیریت میکنند. جواد عزتی که حالا یکی از بهترینهای بازیگری ایران است، در نقش مالک، توانسته دوگانه غریبی را رنگ آمیزی و طرف دارانش را به شمه تازهای از مهارت خود مهمان کند. عزتی در نوسانی باورنکردنی رفت وآمد میکند که یک طرفش مردی بزدل، ضعیف و توسری خور قرار دارد، در حالی که روی دیگر سکه شخصیت او هیولای مهیبی است که سال ها، با لقب رعیت زاده، تحقیر شده و حالا میخواهد گذشته غم بارش را، با جنایتها و آن نفس کش طلبیدن ترسناکش در پایان قسمت سوم، تلافی کند. عزتی «زخم کاری» استانداردهای بازی چهره در شبکه نمایش خانگی را جابه جا میکند و میمیک هایش در مواقع ترس، به خلق قابهای ماندگاری در این رسانه منجر میشود.
در حالی که اجرای باکیفیت از جواد عزتی کاملا انتظار میرود، رعنا آزادی ور در نقش سمیرا غافل گیری این سریال برای مخاطبان است. از زمان فیلم ماندگار «درباره الی»، انتظار میرفت که رعنا آزادی ور به یکی از بازیگران مهم ایران تبدیل شود. این هنرپیشه مستعد اما، به دلیل انتخابهای متوسطش، فرصت ارائه تواناییهای خود را پیدا نکرده بود.
تا پایان چهارمین قسمت از «زخمکاری»، آزادی ور توانسته یکی از بهترین اجراهای یک بازیگر زن در تاریخ شبکه نمایش خانگی را ثبت کند؛ به طوری که چند سکانس از بازی او در هفتههای اخیر در شبکههای اجتماعی دست به دست شده. طراحی دقیق بازیگری این هنرپیشه، به طور خاص در نمایش خندههای شیطانی و روانی او خودنمایی میکند که به شدت مورد توجه مخاطبان سریال قرار گرفته است.